رازنوشتِ يــــه پسرهــــ

امتحاناي ترم نزديكه منم شديد دارم ميخونم يه رفيق تازه پيدا كردم خييلي دوسش دارم وخيليم دوس داشتنيه

همش دوس دارم باهاش رفاقت كنم وهمش توفكرشم ولي نميدونم چرا اون اصلا از من يادي نميكنه

خيلي عجيبه بعضي وقتا 5 دقيقه بايه نفر دمخور ميشي حس ميكني چند ساله ميشناسيش وخيلي واست مهرميكنه واستون همچين چيزي پيش اومده؟؟ همش دعاميكنم باهاش شيش شم

شمام دعاكنين

من برم بخونم باز ميام باباي

نوشته شده در سه شنبه 27 فروردين 1391برچسب:دوستي دراتوبوس,,ساعت 13:45 توسط فرزاد| |


Power By: LoxBlog.Com